استراتژی کسب و کار چیست و چه کمکی به رشد و موفقیت شرکت ها می کند؟

موضوعات اصلی ذکر شده در این صفحه

اگر استراتژی شما شامل استراتژی های مدرن باشد، کسب و کار شما رشد خواهد کرد. با اعمال این روش ها در کسب و کار خود، بهره وری کسب و کار خود را افزایش داده و وارد بازارهای جدیدی خواهید شد. استراتژی کسب و کار مشخص می کند که کسب و کارها برای رسیدن به اهداف خود چه کاری باید انجام دهند. این می تواند به هدایت فرآیند تصمیم گیری برای کارکنان و تخصیص منابع کمک کند. در این مقاله از وبسایت مجریان وب توضیح خواهیم داد که استراتژی معاملاتی چیست. چه انواعی از استراتژی های معاملاتی وجود دارد؟و در نهایت مثالی از استراتژی معاملاتی را بیان می کنیم.

استراتژی کسب و کار به چه می گویند؟

استراتژی کسب و کار روشی نوآورانه برای نشان دادن دارایی های منحصر به فرد شما، افزایش برتری شما و کمک به عملکرد اجزای شرکت شما است. استراتژی خلاصه ای از اقدامات و تصمیماتی است که یک شرکت برای دستیابی به اهداف تجاری خود برنامه ریزی می کند. این استراتژی شیوه همکاری بخش ها را تقویت می کند، نقش افراد را در شرکت منعکس می کند و در عین حال جهت دستیابی به هدف نهایی را فراهم می کند.

 

انواع استراتژی های کسب و کار کدام هستند؟

انواع مختلفی از استراتژی های تجاری وجود دارد که شرکت ها می توانند از آنها استفاده کنند. هر یک از این استراتژی ها سودآوری و یکپارچگی کسب و کار شما را بهبود می بخشد. انواع استراتژی های معاملاتی عبارتند از:

  • استراتژی در سطح شرکت :

    استراتژی شرکت در بالاترین سطح شرکت اجرا می شود. مدیران شرکت در حال بررسی روش هایی برای بهبود و گسترش شرکت هستند. آنها بازارهای دیگری را برای ورود شناسایی می کنند.

  • استراتژی در سطح کسب و کار :

    این استراتژی بر چگونگی پیاده سازی چشم انداز شرکت در جهت آن تمرکز دارد.

  • استراتژی سطح عملکردی :

    این استراتژی بر عملکردهای فردی هر واحد و کارمند و تلاش آنها برای دستیابی به اهداف شرکت متمرکز است.

 

اهمیت کلی استراتژی کسب و کار در چه چیزی است؟

استراتژی کسب و کار اغلب به عنوان نوعی مشعل برای مدیریت شرکت مربوطه دیده می شود. به عبارت دیگر، این چراغ فعالیت های تمامی بخش های عملکردی سازمان را هماهنگ می کند و به کارکنان خود در تصمیم گیری روزانه کمک می کند. استراتژی کسب و کار به چند دلیل برای سازمان ها مهم است، از جمله:

  • طرح

استراتژی کسب و کار به شما کمک می کند تا مراحل کلیدی را که برای دستیابی به اهداف تجاری خود باید بردارید، شناسایی کنید.

  • نقاط ضعف و قوت

فرآیند ایجاد یک استراتژی تجاری به شما کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی و ارزیابی کنید و استراتژی ایجاد کنید که نقاط قوت شما را برجسته کند و بر نقاط ضعف شما غلبه یا محدود کند.

  • کارایی

یک استراتژی کسب و کار به شما کمک می کند تا منابع را به طور موثر به فعالیت های تجاری اختصاص دهید، که به طور خودکار شما را کارآمدتر می کند.

  •  مدیریت

این استراتژی به شما کنترل بیشتری بر کارهایی که برای دستیابی به اهداف تجاری خود انجام می دهید، می دهد. با دانستن اینکه در چه مسیری قرار دارید، می‌توانید تعیین کنید که آیا فعالیت‌هایتان شما را به اهدافتان نزدیک‌تر می‌کند یا خیر.

  • مزیت رقابتی

با داشتن یک برنامه مشخص برای دستیابی به اهداف خود، می توانید بر برجسته کردن نقاط قوت خود و استفاده از آنها به عنوان یک مزیت رقابتی که شرکت شما را متمایز می کند، تمرکز کنید.

مولفه های استراتژی کسب و کار چیست؟

6 بخش اصلی برای هر استراتژی تجاری وجود دارد.

1 – نمای کلی و اهداف کسب و کار

یک استراتژی تجاری باید به شما در دستیابی به اهداف تجاری خود کمک کند. با بررسی مسیر کسب و کار خود، می توانید دستورالعمل های روشنی را برای آنچه که باید در آن استراتژی انجام شود و توسط چه کسی انجام شود تعیین کنید.

2 – ارزش های اساسی

استراتژی کسب و کار مدیران ارشد و همچنین سایر بخش‌ها را راهنمایی می‌کند که مطابق با ارزش‌های اصلی سازمان، چه کارهایی را انجام دهند و چه کاری را نباید انجام دهند.

3 – تحلیل Wevt

SWOT مخفف Strengths، Weaknesses، Opportunities و Threats است. تجزیه و تحلیل ماتریس SWOT در تمام استراتژی های تجاری وجود دارد و به شرکت ها اجازه می دهد تا بر نقاط قوت خود تکیه کرده و از آنها به نفع خود استفاده کنند. این تجزیه و تحلیل شرکت را از وجود نقاط ضعف و تهدید آگاه می کند.

 4 – تاکتیک

بسیاری از استراتژی های کسب و کار جزئیات عملیاتی نحوه کار برای افزایش بهره وری را توصیف می کنند. استراتژیست ها می دانند که برای صرفه جویی در زمان و انرژی چه باید بکنند.

5 – برنامه تخصیص منابع

استراتژی کسب و کار شامل مواردی است مانند اینکه منابع مورد نیاز برای تکمیل پروژه را کجا می‌یابید، این منابع چگونه تخصیص می‌یابد و چه کسی مسئول آن خواهد بود.

6- اندازه گیری

استراتژی تجاری همچنین شامل ابزاری برای ردیابی عملکرد شرکت است که عملکرد آن را در برابر اهداف تعیین شده قبل از شروع استراتژی ارزیابی می کند.

 

چگونه استراتژی را در سطح کسب و کار پیاده سازی کنیم؟

اولین تعریف از استراتژی کسب و کار توصیه های عملی در مورد چگونگی ایجاد یک استراتژی تجاری موثر می دهد. در یک کلام، استراتژی یک کسب و کار باید چشم انداز، اهداف شرکت، نحوه رشد آن و نحوه رقابت با رقبا را در بلندمدت مشخص کند. فرآیند توسعه یک استراتژی تجاری را می توان به پنج مرحله تقسیم کرد که عبارتند از:

مرحله 1: چشم انداز شرکت را تعریف کنید

بسیاری از منابع آنلاین همیشه شروع به تدوین استراتژی کسب و کار با تعریف اهداف سازمان مربوطه را توصیه می کنند. هر چند انجام آن در مراحل اول خیلی عجولانه است. زیرا در این حالت فرض بر این است که کلیه اقدامات مربوط به تحویل، تعریف بازار و مشتریان هدف قبلاً انجام شده باشد.
برای موفقیت یک استراتژی تجاری، ارزش های اصلی شرکت و مزیت بازار آتی آن باید تعریف شود. از سوی دیگر، تعریف ارزش های اصلی و موقعیت مطلوب آینده به عنوان چشم انداز کلی شرکت نیز شناخته می شود. نمونه هایی از بیانیه های چشم انداز برای برخی از شرکت های بزرگ عبارتند از:
اپل: اپل تلاش می کند تا از طریق محصولات نوآورانه، نرم افزار و خدمات اینترنتی خود، بهترین تجربه کاربری شخصی شده را برای دانش آموزان، مربیان، متخصصان خلاق و مصرف کنندگان در سراسر جهان به ارمغان بیاورد.
آمازون: آمازون در تلاش است تا مشتری محورترین شرکت روی کره زمین باشد. این شرکت می خواهد مکانی ایجاد کند که مردم بتوانند هر چیزی را که می خواهند به صورت آنلاین پیدا و خریداری کنند.
با این تعاریف می توان با توجه به چشم انداز شرکت، فعالیت ها، مشتریان و بازار هدف آن را تعریف کرد. در واقع اولین قدم گام مهمی در فرآیند ایجاد یک طرح تجاری است. زیرا این پلتفرم است که تضمین می کند که طرح تجاری پیشنهادی منعکس کننده نیازهای واقعی بازار مربوطه است یا خیر.

مطلب پیشنهادی: تبلیغات استارتاپ ها

 

خدمات و ارزش

یک استراتژی تجاری مؤثر مستقیماً مبتنی بر پیشنهاد خدمات و ارزش پیشنهادی شرکت است. اولی نشان می دهد که شرکت مذکور چه کالاها و خدماتی را ارائه می دهد. در حالی که گزاره ارزش توضیح می دهد که چرا مردم در وهله اول باید کالاها و خدمات را خریداری کنند. نکته مهم این است که بیانیه ارزش پیشنهادی به این سوال پاسخ می دهد که شرکت برای چیست و چه تفاوتی با سایر رقبا دارد؟ به عبارت دیگر، ارزش پیشنهادی توضیح می دهد که چگونه شرکت برای ایجاد تقاضا و رقابت در بازار برنامه ریزی می کند.
برای توضیح این مشکل با یک مثال، اجازه دهید Shopify را بررسی کنیم. ارزش این نرم افزار ارائه یک بستر تجارت الکترونیکی است که به کاربران اجازه می دهد محصولات خود را از طریق کانال های متعدد به فروش برسانند. پیشنهاد ارزش Shopify نشان می دهد که چرا صاحبان مشاغل باید از این پلت فرم استفاده کنند و چگونه خود را از سایر رقبا متمایز می کند.

 

مشتری

یکی دیگر از مراحل مهم در تعریف چشم انداز استراتژیک شرکت، تعیین نوع مشتریانی است که شرکت به آنها خدمت خواهد کرد.
مشتریان تجاری می توانند گروه های مصرف کننده یا سایر مشاغل باشند. در نوع اول تجارت به عنوان فروش تجارت به مشتری یا B2C و در نوع دوم به عنوان فروش تجارت به کسب و کار یا B2B تعریف می شود. هر دو نوع مشتری معیارها، دلایل و انگیزه های متفاوتی برای خرید کالا و خدمات دارند. آگاهی از این روش‌ها، علل و انگیزه‌ها به شرکت اجازه می‌دهد تا نیازها و الزامات خود را در تدوین استراتژی کسب‌وکار خود به دقت در نظر بگیرد.

 

بازار هدف

در نهایت، توسعه‌دهنده استراتژی کسب‌وکار باید بازار هدف خدمات و ارزش پیشنهادی آن را تعریف کند. اگر شرکتی محصولات خود را به مصرف کنندگان بفروشد و از نوع B2C باشد، بازار هدف را می توان بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی، ویژگی های اجتماعی و اقتصادی افراد از قبیل جنسیت، سن، شغل، تحصیلات، درآمد، ثروت و محل سکونت شخصی تعریف کرد. . از سوی دیگر، اگر شرکتی به شرکت های دیگر خدمات ارائه می دهد و نوعی فروش B2B باشد، معمولاً بازار هدف با استفاده از عواملی مانند صنعت، کسب و کار یا مدل فروش گروه های مشتریان هدف تعریف می شود.

 

مرحله دوم: اهداف سطح بالای شرکت را تعریف کنید

گام بعدی در تدوین استراتژی کسب و کار پس از تعریف چشم انداز، تعیین اهداف سطح بالای سازمان مورد نظر است. هدف این اهداف معمولاً افزایش فروش و سود شرکت است زیرا بقای آن را تضمین می کند. اگر شرکت مذکور سهامی عام باشد، اهداف عالیه آن موجب افزایش ارزش سهام سرمایه گذاران می شود.
پاسخ به اینکه چگونه یک شرکت می تواند برای افزایش درآمد و در عین حال بهبود وضعیت مالی خود رقابت کند، هدف استراتژی تجاری است. توجه داشته باشید که تدوین اهداف سطح بالا شامل هیچ یک از اهداف مربوط به تحقق یک شرکت یا انعکاس ارزش های اصلی آن نمی شود. تنها هدف یک استراتژی کلی کسب و کار افزایش ارزش اقتصادی شرکت برای صاحبان یا سهامداران آن است. ارزش‌ها و مأموریت‌های خاص‌تر بعداً هنگام طراحی استراتژی‌های سطح پایین‌تر، مانند استراتژی بازاریابی یا عملیاتی در نظر گرفته می‌شوند.

 

مرحله سوم: تجزیه و تحلیل کسب و کار و بازار هدف آن

هنگامی که چشم انداز و اهداف کسب و کار تعریف شد، توسعه دهنده استراتژی کسب و کار باید نقاط قوت و ضعف کسب و کار و همچنین فرصت ها و چالش های موجود در بازار را درک کند. این را می توان با استفاده از تجزیه و تحلیل ماتریس SWOT (قوت ها، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها) انجام داد.
در واقع اطلاعات به دست آمده از تجزیه و تحلیل ماتریس SWAT به عنوان مبنایی برای تدوین استراتژی تجاری شرکت استفاده می شود. مبنایی که ویژگی های داخلی شرکت و وضعیت بازار خارجی را در نظر می گیرد.
بینش‌های حاصل از تجزیه و تحلیل SWAT به تصمیم‌گیرندگان این امکان را می‌دهد تا اطمینان حاصل کنند که نقاط قوت یک شرکت از فرصت‌ها در بازارهای هدف سرمایه‌گذاری می‌کنند، در حالی که ضعف‌ها و تهدیدهای بالقوه‌ای را که موفقیت بلندمدت سازمان را محدود می‌کنند، برطرف می‌کنند. همانطور که در شکل بالا می بینیم، با تجزیه و تحلیل ماتریس SWAT می توان استراتژی های مختلفی را پدید آورد.

 

مرحله چهارم: تعیین چگونگی به دست آوردن مزیت رقابتی

در مرحله چهارم تدوین استراتژی کسب و کار به این سوال پاسخ داده می شود که اهداف تعیین شده چگونه محقق خواهند شد. شرکت هایی که در صنایع رقابتی فعالیت می کنند باید نحوه رقابت در بازار، ایجاد تقاضا و افزایش فروش و سود خود را تعیین کنند.

 

مرحله 5: ساختن پایه های استراتژی کسب و کار

پس از انجام موفقیت آمیز مراحل قبلی، اکنون می توان استراتژی کلی کسب و کار را تدوین کرد. با این حال، عملکردهایی مانند بازاریابی یا امور مالی به طور موثر در این استراتژی کلی نادیده گرفته می شوند. برای این منظور لازم است استراتژی های سطح پایین تری برای کسب و کار طبق استراتژی تجاری ذکر شده تدوین شود.
در نهایت، تدوین این استراتژی های سطح پایین، که زیرمجموعه ای از استراتژی کلی کسب و کار هستند، به عنوان چارچوب استراتژیک شناخته می شود. چارچوب استراتژیک برای موفقیت، طرح کلی کسب و کار را فراهم می کند. زیرا دیدگاه ها و نیازهای هر بخش را جداگانه در نظر می گیرد و آنها را با اهداف سطح بالاتر سازمان همسو می کند. استراتژی های محصول، برند، بازاریابی یا عملیات تنها برخی از نمونه هایی هستند که به موفقیت استراتژی کلی کسب و کار کمک می کنند.

در صورت داشتن هرگونه سوال در زمینه خدمات طراحی سایت، سئو و بهینه سازی و تبلیغات و… می توانید با مشاوران و کارشناسان ما در مجریان وب در تماس باشید

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *